تفسیر مهدوی ایات مبارکه سوره بقره ۳
قوله تعالی: «و یقیمون الصّلوه و ممّا رزقناهم ینفقون : و نماز را بر پا می دارند و از بعض آنچه که به آنها روز نموده ایم انفاق می کنند. و الّذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون : و کسانی که ایمان دارند به آنچه که به سوی تو نازل شده و آنچه که پیش از تو نازل و تنها به آخرت یقین دارند».
شرح آیه:
ای برادر و خواهر این وصف «یقیمون الصّلوه» از لحاظ تکیه که بر ماده ی «اقامه (برپا داشتن)» همانند این سخن پروردگار است که فرمود:
«و لو انّهم اقامو التّواریه و الانجیل و ما انزل الیهم من ربّهم لاَکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم (س مائده ۶۶) و اگر این جماعت (علماء یهود و نصاری و یا پیروان این دو دین) تورات و انجیل و آنچه را که به سوی آنها از پروردگارش نازل شده بر پا می داشتند هر آینه از بالایشان و از زیر پاهایشان روزی می خوردند»
سخن از اقامه ی تورات و انجیل و آنچه که از سوی پروردگار بر آنان نازل شده می باشد که اقامه ی اینهاست. وقتی که اینها نصب العین در برابر دیدگاه جامعه قرار گیرند و همه را پیاده کنند، حال در اینجا سخن از اقامه ی نماز است که هم امر نماز در جامعه احیاء شود و هم آن را نصب العین قرار دهند. یعنی آمد و شدها، حرکات همه بر مبنای نماز باشد و اینجاست که این حقیقت نورانی تجلّی پیدا می کند: «و اقم الصّلوه انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر ، و نماز را برپا بدار که همانا نماز از کار زشت و شنیع و منکر باز می دارد و هر آینه ذکر خدا بزرگتر است» و اینچنین نمازی با این حالت از انسان باتقوی روزی هایی بدنبال دارد که خدای بزرگ مبشّر آن در سوره ی مائده است یعنی «لاَکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم ، از بالای سرشان و از زیر پاهایشان روزی می خورند» و چون این روزی ها منحصر در روزی مادّی نیست همانگونه که از کلام حضرت حقّ آشکار گردید، پس متقین که از بالای سرشان و پائین پایشان روزی می خورند جلوه ی دیگر از تقوایشان آشکار می شود و آن : «و ممّا رزقناهم ینفقون» است که در کلام امام صادق (ع) بخصوص به روزی علمی تفسیر شده آنگاه که در تفسیر این جمله فرمودند: «و ممّا علّمناهم ینبئون (تفسیر البرهان ج ۱ ص ۵۳) از بعض آنچه که به آنها تعلیم نموده ایم خبر می دهند» آگاه می کنند و یا در حدیث دیگری اینچنین از امام صلوات الله علیه نقل شده: «ممّا علّمناهم ینبئون و ممّا علّمناهم من القرآن یتلون (همان آدرس) از آنچه که به آنها تعلیم نموده ایم خبر می دهند و از آنچه که قرآن به آنها تعلیم نموده ایم تلاوت می کنند» یعنی آیات را برای تعلیم دیگران و یا فهمانیدن معانیش، می خوانند.
در اینجا هم هر دو آیه ی مبارکه با مولایمان حضرت مهدی (عج) ارتباط پیدا می کند.
یک چندان که این نماز، نماز کسانی است که به «الغیب» که دیدیم حجت غائب بودند و در تفسیر دیگرش «من اقرّ بقیام القائم علیه السّلام یعنی آن کس که به قیام قائم (ع) اقرار نموده» و دو چندان این نماز، نمازی است که آن را برپا می دارد و نصب العینش در زندگی قرار می دهد و زمانی این نصب العین قرار دادن گواراتر می شود که آن را نماز حضرت قائم (عج) قرار دهد، نمازی که در آن آفرینش به حضرت اقتدا می کند که گویا در آن یک عابد است و یک معبود. عابد مهدی علیه السّلام و معبود خدای عزّ و جلّ . مرحوم حجهالاسلام آقای سید کمال الدین موسوی (ره) برای اینجانب نقل کردند که مرحوم حاج مؤمن شیرازی گفته: من مکرّر امام زمان را در حرم شاه چراغ شیراز در حال مشاهده کرده ام و به آقا در نمازش اقتدا نموده ام و البته گاهی اوقات برایش این سؤال پیش آمده که آیا حقیقتاً حضرت در حرم شاه چراغ بودند و یا حجاب از دیده اش برداشته شده و آقا را با اینکه در جای دیگر مشغول نماز بوده اند در جلو خویش احساس می نموده. سه چندان از جمله ی روزی های بندگان با تقوا روزی معرفت امام زمان (ع) است. بنابراین باید آنچه را که در باره ی امام زمان علیه السّلام می دانند و مجاز به نقل آنند، به دیگر دل های مستعدّ منتقل کنند.
اااااااااااااااااااااااااااا
قوله تعالی: «و بالآخره هم یوقنون. اولئک علی هدیً من ربّهم و اولئک هم المفلحون: (س بقره) آنان بر هدایتی از پروردگار شانند و آنان تنها رستگارانند.»
شرح آیه:
اصول کافی حدیث شماره ۱۵۳۹ به سندش از وَشّاء (که ابتدا واقفی بوده سپس بینا گشته و معترف به امام هشتم صلوات الله علیه) از ابالحسن (حضرت رضا) علیه السّلام که گفت شنیدم او را که می فرمود: «الایمان فوق الاسلام بدرجه و التّقوی فوق الایمان بدرجه و الیقین فوق التّقوی بدرجه و ما قُسِمَ فی النّاس شئ اقلّ من الیقین : ایمان یک درجه (پلّه) بالاتر از اسلام است و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان و یقین یک درجه بالاتر از ایمان است و در میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده»
و شیخ کلینی (ره) در حدیث شماره ۱۵۴۲ همین معنی را با سندش از یونس که ظاهراً یونس بن عبدالرحمن است از امام رضا علیه السّلام نقل می کند با یک زیادت که گوید: «قلت فاَیّ شئ الیقین؟ : عرض کردم پس کدامین شئ یقین است؟ قال: التّوکّل علی الله و التّسلیم لله و الرّضا بقضاء الله و التفویض الی الله : فرمود : خدا را در زندگی وکیل دانستن (یا خدا را وکیل قرار دادن همراه با اعتماد بر خدا در این وکالت) منحصراً تسلیم خدا بودن و خشنودی به قضاء الهی و واگذاری کار به خدا» باز یونس گوید عرض کردم « فما تفسیر ذلک؟ قال: هکذا قال ابوجعفر علیه السلام ، اینچنین ابوجعفر فرموده اند» امام بیش از این تفسیر را برای یونس صلاح ندانستند.
خواننده محترم برای دریافت این دو حدیث به سفینه البحار جلد ۲ ماده ی یقین صفحه ۷۳۳ (طبع دار المرتضی بیروت) نیز می توانند مراجعه کنند.
حال وقتی که به آیات پنجگانه اول سوره بقره مراجعه کنید این ترتیب را در این آیات می بینید.
«هدیً للمتّقین ، الّذین یؤمنون بالغیب : این قرآن هدایتی است یا تمام هدایت است برای متّقین. همانها که به غیب ایمان دارند. و بالآخره هم یوقنون : و به آخرت آنان یقین دارند.» و شگفتا که با دقّت در این آیات چهار حالت اهل یقین و چهار امری که با آن حقیقت یقین در وجود انسان تجلّی پیدا می کند مشاهده می شود که آن را اینگونه می توان ترسیم کرد.
«الّذین یؤمنون بالغیب» = تسلیم لله در اعتقاد به هر چه که خدای بزرگ فرموده تسلیم اند. «ربّنا امنّا بما انزلت و اتّبعنا الرّسول : پروردگارا ما ایمان آوردیم به آنچه که نازل کردی و از رسول پیروی نمودیم»
«و یقیمون الصّلوه» = ظهور توکّل، رضاء به قضای الهی در چهره ی نماز که خواه اینچنین این کریمه تفسیر شود آنان که نماز را همچون عمود و خیمه ای برپا می دارند که این جمله در آن از صنعت استعاره ی بالکنایه استفاده شده باشد که در نتیجه نمازگزار خود را در زیر چتر و خیمه نماز تمامی زندگیش را قرار می دهد. پس نماز گزار اهل توکّل، تسلیم، رضای به قضای الهی و تفویض به سوی اوست و یا اینگونه معنی شود، آنانکه ستون های نماز را برپا می دارند که ارکان ظاهری نماز همان ارکان خمسه نیّت، تکبیره الاحرام، قیام متصل به رکوع، رکوع و سجدتین است و ارکان باطنیش تسلیم لله (که از جمله تسلیم قلب و اقبال روی آوردن به سوی خداست) توکّل، رضاء به قضای الهی و تفویض است.
«و ممّا رزقناهم ینفقون» = جلوه ای دیگر از واگذاری امر به سوی خدا و …
«و الّذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک» = ظهور جلوه ای دیگر از تفویض.
چون انسان با تقوی در اینکه به چیز باید مؤمن باشد و چه چیز. از خود پیش داوری ندارد چشم و گوشش معطوف به سروش های غیبی و دستورهای آسمانی.
«و بالآخره هم یوقنون» = باز فرجام کارشان را در دست خدا می بینند و یقین به روز آخر دارند و چون بی خبر از منازلی هستند که در پیش روی آنهاست و می دانند که حتماً از این منازل عبور می کنند و یقین به فرمایش خدا و اولیائش در باره ی قیامت دارند باز آن چهار امر در کارشان جلوه گر است. اینانند که بر هدایتی از پروردگارند و این جماعتند که تنها به رستگاری می رسند.
«اولئک علی هدیً» = بر هدایتی از پروردگارشان سیطره دارند و اینان در جاده و صراط مستقیم اند. هیچ ابهامی و معضلی در کارشان نیست ولو اینکه عصر غیبت حضرت مهدی علیه السّلام باشد.
یک سؤال از نحویّین
براستی «علی هدیً» خود خبر «اولئک» است بدون اینکه فعلی یا بسته فعلی در تقدیر گرفته شود و بگوئیم خود «عَلی» مفید استعلا و غلبه است و از سخن صاحب کفایه الاصول استفاده کنیم که فرموده تفاوتی بین معنای حرفی و معنای اسمی نیست جز به لحاظ استقلال و عدم استقلال و حتّی برای عدم استقلال در اینجا معنای عرفانی هم بیابیم که گرچه این جماعت بر هدایتی استعلا و غلبه دارند و لکن مستقل در این امر نیستند. خدا به آنان، آن را عطا کرده و هر گاه خواهد خود پس گیرد. و یا «علی هدیً» متعلق به یکی از افعال عموم ثبت، وجد، حصل، استقراء است.
سخن این آیه با منتظران ظهور
آیا این قرآن در این عصر مخاطبانی به جز معتقدان به حضرت ولی عصر که به زیور انتظار قدوم مبارکش آراسته شده اند، می تواند داشته باشد؟ هرگز؟ زیرا اولین خصلت انسان های با تقوا، ایمان به غیب، امام غایب از نظر، حضرت ولی عصر (عج) است، پس دیگران از حیطه ی این آیات مبارکه خارجند. اینجاست که منتظران باید خود را همگون با این آیات سازند و به قدم صدق نزد خدا نائل شوند: «انَّ لهم قدم صدق عند ربّهم : همانا برای آنان است قدمی صدق و راستین نزد پروردگارشان» و صاحب چنین هدایتی، الله اکبر
«هدیً للمتّقین اولئک عَلی هدیً من ربّهم»
آن تمام هدایت و تمام نور ویژه متّقین، هدایت تمام مال متّقین است. آنان که این ویژگیها را دارند از ایمان به غیب و اقامه ی نماز و انفاق و ایمان به آنچه که خدا نازل کرده و یقین به آخرت، به چه نائل می شوند بر هدایتی سیطره پیدا می کنند که از جانب پروردگارشان است.
« و من یؤمن بالله یهد قلبه (تغابن) هر که به خدا ایمان آورد خدا قلبش را هدایت کند» و این هدایت از نوع ایصال به مطلوب است به غیب عالم خصوصاً حضرت مهدی (عج) هدایت شود هم به خود آقا و هم به آنچه که حضرت اراده کرده و آن را برای شیعه اش می پسندد. پس برای رسیدن به این امر راه و روشی که مرحوم جواد آقا ملکی تبریزی از معارف دین استخراج کرده، در تحقق این پنج امر در وجودش را پیاده کند.
محاسبه: در خود بنگر که تا چه حد این پنج امر در وجودش تجلی یافته.
مراقبه: در کار خویش دقت کند و مواظب رعایت این امور و یا رسیدن به این امور باشد. و سرانجام
مشارطه: اگر او ناصوابی یافت خود را تنبیه شرعی نماید.
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی