نمونه هایی از کلام پر اعجازمولا در نهج البلاغه (هنگام دفن حضرت زهرا(س) – بخش دوم
« امّا حزنی فسرمدٌ و امّا لیلی فمسهّدٌ حتّی یختار الله لی دار المقامه الّتی انت بها مقیمٌ و ستنبّئک ابنتک بتضافر امّتک علی هضمها فأحفها السّؤال و استخبرها الحال (فکم من غلیلٍ معتلج بصدرها لم تجد الی بثِّه سبیلاً و سیقول و یحکم الله و هو خیر الحاکمین)»
اما اندوهم پس همیشگی است و اما شبم پس بیداری است تا خدا برایم برگزیند آن سرای پابرجایی که شما در آن مقیم هستید و بزودی دخترت به تو خبر خواهد داد که امّتت دست به دست یکدیگر دادند (اجتماع نمودند) بر نابودیش (پس چقدر از سوز دل داشت که در سینه نگه داشت (جوش دلی) که راهی به سوی پخش آن و بازگو کردنش نمی یافت و بزودی خواهد گفت و خدا حکم می کند و او بهترین حکم کنندگان است.
«امّا حزنی فسرمد» اما اندوهم پس همیشگی است. چرا؟ زیرا یکی از ارکان هدایت فرو ریخته و یکی از دو رکن حضرت امیر در زندگیش مگر پیغمبر خدا به آن وجود مبارک نفرموده بود که : « یا اباالخیرتین و یا : یا ابالرّیحانتین اوصیک بریحانتی من الدّنیا فعن قلیل ینهد رکناک ، ای پدر دو تا گل تو را سفارش می کنم به تنها گلم از دنیا پس بهمین زودی هر دو رکن و ستونت از بین می رود. در اشارت به خود حضرت رسول (ص) و حضرت زهرا (س) ، پس وقتی که بی بی زهرا از دنیا می رود دگر رکنی برایش باقی نمی ماند.
ریشه ی قرآنی این عبارت
گویا این جمله ی زیبا از دو تا از آیات قرآن اخذ شده :
الف) «کلیلا تحزنوا علی ما فاتکم و با ما اصابکم » آل عمران
تا شما اندوهگین نشوید بر آنچه از شما فوت شده و نه به آنچه که از دست شما رفته.
ب) «قل ارأیتم ان جعل الله علیکم اللّیل سرمداً الی یوم القیمه …» قصص آیه ۷۱
بگو آیا فکر آن کرده اید ، دیده اید که اگر خدا شب را برای شما تا روز قیامت همیشگی گرداند تا روز قیامت کدامین خدا غیر از الله پرتو روشن خواهد آورد. پس چرا نمی شنوید.
ما در اینجا دو نوع حزن داریم. حزن بر از دست دادن عزیز یا عزیزانی که این فقد توأم با پرس و جوی ذهن از علّت حادثه و مصیبت است که چرا اینگونه شد. اگر اینگونه نبود این حادثه پیش نمی آمد مگر قاعدین از جنگ احد، آنان که در جنگ احد شرکت نکردند و شاهد شهادت بیش از ۷۰ نفر از عزیزان خدا و رسول خدا بودند گفتند : «لو اطاعونا ما قتلوا (آل عمران ۱۶۷) اگر گوش به حرف ما می کردند کشته نمی شدند.» خوب این حزن بیجاست چون «الأمور طرّاً بیده ، امور همه اش دست خداست»
و نوع دوم حزن بر حق شناسی مردم و یا خلأئی است که فقدان عزیزی در جامعه ایجاد می ند مثل حزن امت بر فقدان رسول خدا (ص) در جایی که عرضه می دارد : «حیث فقدناک و فقد عنّا الوحی ، در جایی که یا رسول الله (ص) تو را از دست دادیم و وحی الهی از ما بریده گردید.»
و حزن امیرالمؤمنین بر مصیبت حضرت زهرای مرضیّه از نوع دوم است هم بر حق شناسی مردم بلکه پایمال کردن حقّ دختر رسول خدا (ص) و هم خلأئی که فقدان بی بی در جامعه ایجاد کرد. اما ظلم و ستم بر آن بانو همین قدر بس : « تضافر امّتک علی هضمها ، پشت در پشت شدن امتت بر نابودیش و یا ظلم به ساحتش. » مگر چهل نفر درِ خانه اش نیامدند و مگر محمد بن مسلم هیزم بیار نبود و مگر ابن خطاب بانگ نزد : « والّذی نفسی بیده لتخرجنّ او لاحرقنّ البیت علی من فیها ، و قسم به آن خدائی که جانم در دست قدرت اوست همه ی شما بیرون خواهید آمد یا هر آینه خانه را آتش می زنم بر هر که داخل خانه است.»
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی