و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین .
معنای هدیت بامر در این آیه مبارکه :
۱- هدایت به همان امر اول : همانگونه که حضرت حق جل و علا در سوره جاثیه می فرماید : کل الله الذی سخر لکم البحر لتجری الفلک فیه بامره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون . و سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعاً منه انّ فی ذلک لایاتٍ لقوم یتفکرون .
خدا آن کسی است که برای شما دریا را رام نمود تا کشتی در آن به امرش جاری شود و برای اینکه از فضل او – زیادت رحمت او بجویید – و چه بسا سپاسگزار او گردید و همه آنچه که در اسمانها و زمین است را مسخّر شما گردانیده همانا در آن نشانه هایی است برای قومی که می اندیشد .
همه ناشی از آن امر اول است بنا بر این نظام هدایتی امامت نیز ناشی از آن امر اول است بلکه چه بسا باید گفت اینکه خدای بزرگ فرموده : سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض . آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است به اعتبار مسخر شدن آنها برای ذوات مقدس معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است .
۲- این هدایت از نوع و سنخ کن فیکونیست که در سوره مبارکه ال یس می فرماید : إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (یس- ۸۲ )
همانا امر خدا به نحویست که هر گاه اراده کند چیزی همینکه به او بگوید موجود شو ، موجود می شود و نیز در سوره قمر می فرماید : و ما امرنا الا واحده کلمحٍ بالبصر و و امرما نیست مگر یک امر مانند نگاهی با چشمی . این هدایت از سنخ موجودات عالم خلق نیست که تدریجی الوجودند . بلکه از سنخ موجودات عالم امرند که دارای ماده نیستند که از آن ماده خدا چیزی را خلق کند بلکه دارای حقیقت مجرده است که خدا توسط ولیش به موجودات مستعده افاضه می کند . حال ببینیم متعلقات این هدایت چیست تا معنای آیه واضح تر گردد :
الف- هدایت قلب وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ ( تغابن-۱۱)
ب- هدایت انسان به راههای خدا : والذین جاهدوا فینا لنهدینهم (۱) سبلنا و انّ الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون .
ج – هدایت به صراط مستقیم : و لو انّهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیراً لهم و اشد تثبیتاً – و اذا لا تینهم من لدنّا اجراً عظیماً – و هدیناهم صراطاً مستقیماً .
اگر آنان انجام می دادند آنچه را که به آن پند داده می شوند هر آینه برای آنها بهتر بود و سبب ثبات بیشتر ایمان و یا امرشان می گشت و هر آینه آنها را به صراط مستقیم هدایت می کردیم .
د- هدایت اعمال که این به دو معنی است .
الف – هدایت اعمال به سوی مطلوب خیر یعنی نتیجه دهندگی به اعمال بر خلاف کفّار که خدای بزرگ فرمود : الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ. ( سوره محمد – ۱ ) کسانی که کافر شدند و از راه خدا باز داشتند اعمال آنان را گمراه می گرداند آنچه که از اعمال خویش می خواستند نتیجه بگیرند نمی توانند .
و لکن مؤمن عملش هدایت می شود : ( یعنی بسوی مطلوب و خواسته خیرش ) .
و الذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم و یدخلهم الجنّه عرّفها لهم . و کسانی که در راه خدا کشته شدند پس خدا هرگز اعمال آنها را گمراه نمی کند . به زودی آنان را ( محققاً آنان را ) هدایت می کند در آنچه که برای آنان اهمیت داشته اند و یا خاطرات ذهنی آنها را اصلاح می کند و آنان را داخل در بهشت هایی می گرداند که به آنان معرفی نموده ( شناسانیده ) و در این وجهه نیّت انسان به آنچه که خیر است هدایت می شود به دیگر عبارت به انسان الهام می شود .
در بعض ادعیه عرض می کنیم : الهی الهمنی التقی و جنّبنی الهوی . خدایا تقوا را به من الهام کن و مرا از متابعت هوای نفس بر کنار دار.
و در روایات از ائمه اهل البیت صلوات الله علیهم اجمعین از جمله به ما رسیده که فرموده اند : ما من قلب الّا و له اذنان علی احداهما ملک مرشد و علی الاخری شیطان مفتن هذا بامره و هذا یزجره الشیطان یأمره بالمعاصی و الملک یزجره عنها و هو قول الله عز و جل : و عن الیمین و عن الشمال قعید ما یلفظ من قول الّا لدیه رقیب عتید . قلبی نیست مگر اینکه برای آن دو گوش است ، بر یکی از این دو بر یکی از این دو فرشته ی ارشاد کننده و نشان دهنده راه رشد است و بر گوش دیگر شیطانی فتنه گر . این یک او را امر کند و این دیگر او را زجر می کند . شیطان او را به معصیت ها امر می کند و فرشته او را از معصیت بر کنار می زند و آن سخن خدای عز و جل است : عن الیمین و عن الشمال قعید ما یلفظ من قولٍ الّا لدیه رقیب عتید . از راست و چپ در کمین و یا در انتظار نشسته هیچ سخنی را نمی جود مگر اینکه در نزد آن نگهبان آماده ای است . ( سخن پیشوا اصول کافی ج۲ عربی ص ۲۸۸ حدیث ۱۲۳۹۹ )
و انسان نتیجه این هدایت را در هماهنگی بین اعمال اهل ایمان و نظم و اتساق بین آنها مشاهده می کند که با اینکه هر کدام در بخشی و یا جهتی مشغول کارند ناگهان انسان با کمال تعجب می بیند که چه همخوانی و هماهنگی بین این اعمال است که انسان در اینجا دست نظم دهنده و هدایت کننده را به خوبی می بیند و انسان شگفت زده می بیند که این آیه مبارکه در اینجا چگونه جاری گشته : مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ (سوره ملک – ۳)
در آفرینش خدای رحمن تفاوتی نمی بینی پس دیده ات را برگردان آیا در آن سستی ، رخنه و شکافی مشاهده می کنی .
و اگر مؤمنی اراده دارد که عملش به طور کامل در جریان این جذر و مد دریای انسانهای با فضیلت قرار گیرد که عملش همچون قطره ای در این دریا گردد پس بایستی خود را به زیور تقوی که در رأس آن اخلاص است بیاراید . اکنون که سخن بدینجا رسید یک ، دو حدیث در باب اهمیت رعایت اخلاص و دوری از ریا تقدیمتان می کنم ( اصول کافی ج۲ از چاپ عربی غیر مترجم
الف – عده من اصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن ابی جعفر محمد بن الاشعری عن ابن القدّاح عن ابی عبد الله علیه السلام انّه قال لعبّاد بن کثیر البصری فی المسجد : و یلک یا عبّاد ایّاک و الریّاء فأنّه من عمل لغیر الله و کله الله الی من عمل له . وای بر تو ای عباد از ریاء پرهیز کن زیرا هر کس برای غیر خدا کار کند خدا او را به کسی که برای او کار می کند واگذار می کند . ( متن حدیث از اصول کافی ۲۴۷۸ )
ب- محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن ابن فضال عن علی بن عقبه عن ابیه قال : سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول : اجعلوا امرکم هذا لله و لا تجعلوه للناس فأنّه ما کان لله فهولله و ما کان للناس فلا یصعد الی الله . قرار دهید امرتان این را ( یعنی امر عبادت و دینداری را ) برای خدا و آن را برای مردم قرار ندهید پس همانا شأن چنین است که هر چه برای خدا باشد پس آن به خدا اختصاص دارد و آنچه که برای مردم است پس به سوی خدا بالا نمی رود پس ما با رعایت اخلاص می توانیم به عملمان صبغه و رنگ و قالب خدایی بدهیم و در نتیجه عمل در گردونه و چرخش اعمال بندگان صالح قرار گیرد و خدای بزرگ به آن بهای داده و ولیش به اذن او عمل ما را به جایگاه ویژه اش هدایت کند و وقتی که اینگونه شد : معنای آدم هدایت اعمال در اینجا آشکار می شود که هدایت اعمال خیر به سوی ملکوتشان قال الله تعالی : الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه . به سوی خدا اعتقاد پاک بالا می رود و عمل شایسته بالا برنده اعتقاد پاک است . که انسان به این فوز نائل می شود که عمل انسان یکسره نور ویژه بهشتی خود و صاحبش هدایت می شود و بر عکس عمل ریایی ، نا خالص ، گناه ، مفسره انگیز به سوی دوزخ هدایت می شود .
و چه بسا یک عمل واحد در خارج به اعتبار حالات مختلف روحی یعنی اختلاف در نیّت ها و انگیزه ها ، وجهه ها ، جهات مختلف به خود گیرد فرض کنیم انسانی در شب جمعه مشغول قرائت دعای شریف کمیل است در حال قرائت این این دعا روحش نوسانات مختلف پیدا کند گاه مخلصاً دعا می کند و گاه با ورود فردی یا جمعی حالت ریاء به او دست می دهد و عملش را برای خدا گرداند اینجاست که در بخشی از دعاست انسان حالت شیطان به خود گرفته و اگر خدا با دیده اغماض ، چشم پوشی به ما فرو ننگرد باید این عمل تجزیه شود خالص از نا خالصی آن جدا گردد .
—————————————————————–
( ۱ ) و مانند این آیه مبارکه : یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور .