• … فَهُوَ اِمامُ مَن اتَّقَی وَ بَصیرَهُ مَنِ اهتَدَی ، سِراجٌ لَمَعَ ضَوءُهُ وَ شِهابٌ سَطَعَ نُورُهُ وَ زَندٌ بَرَقَ لَمعُهُ ، سیرَتُهُ القَصدُ وَ سُنَّتُهُ الرُّشدُ وَ کَلامُهُ الفصلُ وَ حُکمُهُ العَدلُ ، اَرسَلَهُ عَلَی حِینِ فَترَهٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ هَفوَهٍ مِنَ العَمَلِ وَ غَباوَهٍ مِنَ الاُمَمِ .
پس او امامِ آن کسی است که پرهیزکننده ی از گناه است و بینائیِ کسی است که پذیرای هدایت است ، چراغی است که نورش درخشان است و شهابی است که نورش ساطع است و سنگ ( یا چوبِ ) آتش زنه ایست کهدرخششِ آن جلوه گر است ، راه و روشش میانه روی و سنّتش رشد و کلامش قیچی کننده و حُکمش عدل است ، او را فرستاد در فاصله ی زمانی از رسولان پیش از او و در وقت لغزشی از عمل و در وقت کودنی و بی خردی از ناحیه ی امّت ها .
شرح :
این فرمایش مولا اشاره به آیاتی از قرآن دارد که عبارت است از :
• وَ لَکِنَّ البِرَّ مَن اِتَّقَی ( سوره بقره آیه ۱۸۹ ) ، و لکن نیکی ، نیکیِ کسی است که تقوا را رعایت کند و شخصِ با تقواست که داند نیک چیست چراکه از سوی خدا فرقان ( نیروی تمییز حق از باطل ) را دریافت نموده است ، چنانچه خداوند میفرماید : اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقاناً ( سوره انفال ) یعنی اگر تقوای الهی را رعایت نمایید ، خداوند برایتان فرقان قرار دهد .
و همچنین انسان با تقوا به خوبی میداند که چگونه نیک را پیاده کند و انجام دهد .
البتّه در نگاهی دیگر چه بسا منظور از « وَ لکِنَّ البِرَّ مَن اِتَّقَی » از قبیلِ « زیدٌ عدلٌ » یعنی از باب مبالغه باشد ، که مجسّمه ی نیکی ( مظهر نیکی ) آن کسی است کهتقوای خدا را رعایت کند .
حال این انسان با تقوا نیازمندِ الگو است و اینجاست که این سؤال مطرح می شود که الگویِ او کیست ؟ الگویِ او همان کسی است که در کلام مولا آمده است که : فَهُوَ اِمامُ مَن اِتَّقَی ، یعنی پیامبر خدا امام و الگویِ کسی است که تقوا دارد .
• مَن اهتَدَی فَاِنَّما یَهتَدِی لِنَفسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَاِنَّما یَضِلُّ عَلَیها ، هرکه راه یابد (یا بخواهد راه یابد ) پس تنها برای خودش و به نفع خودش هدایت یافته است و هرکس گمراه شود پس تنها به ضررخود گمراه میشود .
حال این سؤال مطرح است که چه کسی گمراه می شود ؟ جواب آن در قرآن آمده است آنجا که می فرماید : وَ یُضِلُّ اللهُ الظّالِمِینَ ( خدا ستمکاران را کمراه می کند ) ، از اینرو هرکس از ستم به دور باشد اهلِ هدایت است و این شخص است که بصیرتش و بینائیش و وسیله ی بینائی و بصیرتش پیامبر اکرم است و هیچکس بدونِ پیامبر هدایت نخواهد شد و هرکه بخواهد از پیشِ خود راهِ سیر و سلوک بسویِ خدا را انتخاب کند ، کوری و گمراهی را انتخاب نموده و راه بجایی نخواهد بُرد و چنانچه خداوند میفرماید : وَ مَن کانَ فِی هذِهِ اَعمَی فَهُوَ فِی الآخِرَهِ اَعمَی ، هرکس در این دنیا کور ( گمراه ) باشد در آخرت نیز گمراه و کور خواهد بود .
• اِنّا اَرسَلناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلی اللهِ بِاِذنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً ، همانا ما تو را فرستادیم به عنوانِ گواه و مژده دهنده و بیم دهنده و دعوت کننده ی بسوی خدا ، به اذن خدا و چراغی نور دهنده .
بنابراین حضرتِ رسول که رحمت برای جهانیان است « سِراجٌ لَمَعَ ضَوءُهُ » است ، یعنی چراغ نور دهنده ایست که پرتوش درخشش دارد و فراراهِ انسان را روشن می سازد ، او مانندِ چراغی نیست که فقط از راهی دور مقصد و هدفی را به انسان نشان دهد ، بلکه هم نشان دهنده ی هدف و راه و مقصد است و هم تمام زیر و بم های مسیر و پستی و بلندیها و چالشهای در مقابلِ انسان را بصورتِ شفّاف نشان می دهد و سالک را به معنای تمام و کاملِ هدایت ، رهنمون بوده و هدایت مینماید .
از سوی دیگر با دقّتی بیشتر در می یابیم که اسانِ سالک در شبِ تاریک ، نیازمندِ سنگ یا چوبِ آتش زنه ایست که از حرارتِ آن بهره مند گردیده و خود را از سرما برهاند ، لذا این آیه در ذهنِ انسان تداعی میشود که می فرماید : اَلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِنَ الشَّجَرِ الاَخضَرِ ناراً فَاِذا اَنتُم مِنهُ تُوقِدُونَ ، یعنی آن خدائی که برای شما درختِ سبزِ آتشی قرار داد پس شما از آن آتش شعله ور می کنید .
رسول الله در تأویلِ خدا همان درختِ سبزیست که خدا از وجودش آتشِ عشقِ به خودش را شعله ور نموده است و او ( رسول الله ) زَندٌ بَرَقَ لَمعُهُ ، یعنی سنگ یا چوبِ آتش زنه ای است که جرقّه اش می درخشد .
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی