تفسیر آیه هشتم ، نهم و دهم
«و من الناس من یقول امنّا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین»
در برابر دعوت الهی و در برابر مؤمنان حقیقی گروهی اینچنین اند و از مردم کسانی هستند که گویند ایمان آورده ایم به روز آخِر در حالیکه آنان ایمان ندارند.
با اینکه لفظ الیوم الاخر در عطف بر ‹الله› نیاز به ‹باء› ندارد و لکن منافقان برای تأکید بر ایمانشان به روز قیامت ‹باء› جَر دهنده بر سرالله را تکرار می کند و خدای بزرگ در برابر ‹باء› زائده بر سر مؤمنین برای زیادت بر تأکید که اینها مؤمن نیستند دروغ می گویند در مقابل ‹باء› آنها می آورد و روشن است از جمله ی این منافقان، منکران حضرت مهدی (ع) از بین مسلمین اند بلکه در روایات عامّه آمده که رسول خدا (ص) فرمود:
«من انکر المهدیّ فقد کفر»
هر کس منکر مهدی شود پس به تحقیق کافر گشته.
چرا اینان تأکید بر ایمان دارند و خود می دانند که نیستند؟
«یخادعون الله و الذّین امنوا و ما یخدعون الاّ انفسهم و ما یشعرون»
اینها از درِ خدعه ، نیرنگ و فریب خدا و کسانی که ایمان آورده اند داخل می شوند در حالیکه جز خودشان کس دیگری را فریب نمی دهند و ادراک و شعور آن را ندارند که جز خود کس دیگری را فریب نمی دهند.
اگر صریحاً به مردم بگویند ما عقیده مان در باطن چنین است ما اعتقادی نداریم و یا به ما دستور داده اند آیات خدا و کلمات رسول خدا (ص) را بنحوی تفسیر نکنید که به نفع شیعه شود طوری معنی کنید که بهانه دست شیعه ی اهل بیت ندهد و حتی اگر ترجمه ی تحت اللفظی آیه را دیدید که به نفع پیروان حق است آن را دگرگون کنید مثل این آیه :
«یوم ندعوا کلّ اناس بامامهم» (سوره اسری ۷۱)
روزیکه هر دسته از مردم را با امامشان می خوانیم.
که ترجمه ی روان و صحیح آن همین است که دیدیم ولی نه بگو:
روزیکه ما هر کسی را به اسم مادرش صدا می کنیم.
اگر این جماعت آنچه را که در قلب دارند بیرون ریزند مردم آنان را سنگسار می کنند.
حال اگر از این راه بتوانند عدّه ای را گول زنند با خدای عالم که از باطن کار آنان مطلّع است چه می کنند، و آیا برای همیشه می توانند مؤمنین را در جهل نگه دارند، هرگز، خصوصاً که راه رسیدن به حق و فهم حقایق دینی منحصر به راه این جماعت نیست و خدا هر که را خواهد به صراط مستقیم هدایت می کند.
«فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضاً و لهم عذابٌ الیمٌ بما کانوا یکذبون»
در دلهای آنها مرضی است پس خدا بر مرض آنان افزود و به آنها عذابی دردناک اختصاص دارد به سبب آنکه پیوسته دروغ می گویند (یا به سبب دروغ پیوسته آنان، به آنان عذابی دردناک اختصاص دارد)
مرحوم ملامحسن فیض کاشانی (ره) در بیان چرائی مرض در دلهای آنان گوید:
و آن برای این است که دلهای آنان بر نبی و وصی و مؤمنین از شدّت حقد (کینه) و حسادت و غیظ و التهاب گلو می جوشد (گویا مانند دیگ غذا و یا آبی که به جوش می آید)
توضیح از نویسنده محترم و در نکره آوردن مرض و وارد کردن جمله بصورت ظرفیه اشاره به آن دارد که مرض در وجود آنان مستقر شده و رسوخ نموده والاّ می فرمود:
‹قلوبهم مرضی› دلهای آنان بیمار است.
وقتی که آنان به بعض آنچه که ایمان به آن واجب است در باطن ایمان ندارند و فقط در ظاهر برای گول زدن مؤمنان ایمان به آن را اظهار می کنند ، همین امر موجب افزایش بی دینی و مرض در آنان می شود.
چه چیزهایی موجب بیماری قلب می شود؟
۱- مراء و خصومه : جدال و بگومگو ، دعوا و نزاع
مولا امیرالمؤمنین (ع) : «ایاکم و المراء و الخصومه ، فأنّهما یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما النّفاق»
نهج البلاغه خطبه ۱۸۵ و میزان الحکمه حدیث ۱۷۰۱۳
از بگو مگو و دشمنی ورزیدن با یکدیگر اجتناب کنید زیرا آن قلب ها را بر برادران مریض می کنند و بر این دو نفاق در قلب می روید.
و قید علی الاخوان مولا دو نوع تفسیر احتمالی دارد. احتمال اول قلب به واسطه ی این دو بر برادران دینی مریض می شود از برادران فاصله می گیرد بعد از اینکه نزدیک بود به آنان بدبین می شود بعد از اینکه خوش بین بود و احتمال دوم علی الاخوان در جهت تحلیل ذکر شده باشد یعنی چون انسان به برادران ستم نموده قلب مریض می شود.
پس سالک الی الله و آنکه دوست دارد قلبش به کوی محبوبش حضرت مهدی روحی له الفداء هدایت شود به شدّت از این دو پلید یعنی مراء (بگومگو) و خصومت اجتناب کند.
۲- مطلق ذنب (گناه) : هر عمل ناشایستی که آثار سوء (بد) دنیوی و اخروی دارد.
«لا وجع اوجع للقلوب من الذنوب» میزان الحکمه ح ۱۷۰۱۴
هیچ دردی برای قلب ها دردآورتر از گناهان نیست.
۳- وقوع در فتنه ها : بنحوی که هر گاه مفتون واقع شود و از آن احساس حرمت نسبت به گناه از بین رود از این قلب نور ایمان بیرون رود همانگونه که آب از کوزه بیرون می ریزد زمانی که سرنگون شود یا کج قرار گیرد. (نقل مضمون یک حدیث منسوب به رسول خدا (ص)) و از جمله ی این فتنه ها فتنه مسیح دجّال یا بگو دجّال مسیح است.
دجّال دروغگوی ضد مسیح و یا دجّالی که یکی از دو چشمش کشیده است یعنی جایش بکلی صاف است و تنها یک چشم دارد. برادران اهل تسنن در بعض شوط های طوافشان اینچنین به خدا پناه می آورند.
‹و اعوذ بک من فتنه المسیح الدّجّال›
و به تو از فتنه ی مسیح دجّال پناه می آورم.
هشداری به ما کرمانی ها
سید بن طاووس در کتاب الملاحم و الفتن صفحه ۶۹ از رسول خدا (ص) چنین نقل می کند:
«و لیهبطنّ الدّجّال حول کرمان فی قوم یلبسون الطّیالسته و ینتعلون الشّعر»
و هر آینه دجّال در اطراف کرمان فرود خواهد آمد در بین قومی که طیلسان ‹همچون کشیشان› به سر می افکند می پوشانند و کفش مؤمنین به پا دارند.
۴- لجاجت : سرکشی در برابر حق که بخصوص این امر در آیه ی مورد بحث ما متجلّی است.
«فی قلوبهم مرض ، فزادهم الله مرضاً …»
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی