تفسیر مهدوی آیات قرآن کریم (سوره بقره ۱۶)
«اولئک الذین اشتروا الضّلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم وَ ما کانوا مهتدین»
آنان همان هایند که گمراهی را بَدَل هدایت خریداری نمودند پس تجارت آنان سودآور نیست و هدایت شده نبودند.
۱) امام هادی (ع) : «الدّنیا سوق ربح فیها قوم و خَسِرَ اخَرون» (شهرالصال)
دنیا بازاری است که در آن قومی سود بردند و دیگرانی ضرر کردند.
۲) امام امیرالمؤمنین (ع) : «مَن طَغی ضَلَّ علی غیر یقین وَ لا حجّه له»
(نورالثقلین ج ۱ ص ۳۴)
هر که طغیان نماید گمراه شود بر غیر یقینی و هیچ حجت و دلیلی برایش نیست.
۳) و نیز در ادامه ی سخن پیشین فرموده اند:
«وَ اللّجاجه بلاء لمن اضطرّیه الی حبائل الاثام» و لجاجت (لج بازی ، یکدنگی) بلا ئی است برای کسی که لجاجت او را به دام های گناهان می کشاند.
۴) و در آن کلام معجز اثر نیز فرموده اند: «من استکبر ادبَرَ» هر که بزرگی نماید پشت کند.
ریشه ی گمراهی منافقان موصوف در این آیات
الف) طغیان ، سرکشی در برابر حق که سرکشی آنان در همه اطوار اعمال و سخنان آنها دیده می شود از قبیل : « وَ اِذا قیلَ لهُم لا تُفسِدوُا فِی الاَرضِ قالوا اِنَّما نحن مُصلحون» و هر گاه به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند تنها ما اصلاح گریم.
و یا : «وَ اِذا قیل لهم امنوا کما امن النّاس» و هر گاه به آنان گفته شود ایمان آورید آنگونه که مردم ایمان آورده اند در پاسخ گویند آیا ایمان آوریم آنگونه که بیخردان ایمان آورده اند.
کلمات اینان هم برخاسته از روحیه ی طغیانگری در برابر حقّ و لجاجت و سرکشی است. طغیان آنها موجب گمراهی، و لج بازی آنان سبب فرورفتن در گرداب گناهان، در نتیجه اینان به راهی می روند که به آن بصیرت ندارند و پایان آن برایشان ظلمانی تاریک پوشیده است.
راهیابی در پرتو نور حق
حال که اینان در بازار دنیا خریدار متاع گمراهی در برابر بَذل ثمن هدایت و نورند، پس بطور طبیعی در جبهه معاندان و منکران حضرت مهدی (عج) قرار می گیرند زیرا نفاق بر چهار ستون بنا شده :
۱- هَوی (خواسته ی نفس)
۲- هُوَینا (سستی در امر دین و ترک اهتمام در دین خدا)
۳- حفیظه (حمیّت و غضب یا اصرار بر حفظ وضع موجود گرچه ناروا و غیر معقول باشد)
۴- طَمَع
و فهم موقعیّت حضرت بقیّهالله در نظام عالم و اعتقاد به وجود و عصر ظهورش با همه ی این چهار پایه در تضاد است. اما هوای نفس یعنی پیروی از آن خلاف منطق و روش حضرت است که او «یَعطف الهَوی علی الهُدی» بعد از «الهدی علی الهوی» (نهج البلاغه خطبه ۱۳۷) «امام مهدی» هواها را بر هدایت برمی گرداند بعد از آنکه هدایت را بر هواها برگرداندند.
چون خواسته ی بشر همیشه در جهت مصلحت او نیست بلکه نفس چون اسب سرکشی است که هر گاه لجام گسیخته شود صاحبش را هلاک می کند.
و اینچنین است «هُوَینا» یعنی سستی در امر دین و ترک اهتمام به آن که این روش منافقین است. و لاکن امام مهدی (ع) زنده کننده ی دین خداست. امام همّشان پیاده کردن دین فطری و احترام به نسبت های معقول، و لا کن منافقان همّشان زنده کردن هر عادت و سنتّی است گرچه آن غیر معقول باشد. امام بنایش بر عدل از جمله ی در اقتصاد است و منافق بنایش بر طمع و ثروت اندوزی و یا بگو «تکاثر»
اینجاست که چون اینگونه به دنبال تجارت است سپس حاضر نیست در باره ی امام مهدی (ع) فکر کند، عقل خویش را بکار گیرد، با منطق قرآن آشنا بشود، سخنان پیغمبر و اهل بیت را در باره آن گوهر بی نظیر بشنود و ندانسته او را انکار می کند که «النّاس اعداء ما جهلو» مردم دشمنان آن چیزی هستند که نمی دانند. پس به این حقیقت قرآن می رسیم :
«اولئک الّذین اشتروا الضّلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم وَ ما کانوا مهتدین»
(صدق الله العلیّ العظیم)
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی