تفسیر مهدوی آیات قرآن کریم (سوره بقره ۱۶)
«مثلهم کمثل الّذی استَوقد ناراً فلمّا اَضاءَت ما حَوله ذَهَبَ اللهُ بنورِهِم وَ ترَکَهُم فی ظُلُماتٍ لا یُبصِرونَ»
مَثَل (این جماعت از منافقین) –نمونه ی کار آنها- مانند نمونه کار آن کس است که آتشی را برمی افروزد پس وقتی که این آتش را روشن نمود آنچه را که اطراف اوست، خدا نورشان را از بین می برد و آنان را در تاریکی هایی که نمی بینند رها می کند.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام: (در تفسیر «ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لا یبصرون»)
«یعنی قبض محمّد فظهرت الظّلمه فلم یبصروا فضل اهل بیته» (ت نورالثقلین) یعنی محمد (ص) را –خدا- قبض نمود (به سوی رحمت خویش باز گرفت) پس تاریکی آشکار شد (غالب گشت) پس این منافقان فضیلت خاندانش را ندیدند.
شرح و تفسیر
خدای بزرگ نمونه ی کار منافقان را در تدسیس سیاست های پنهانشان که در ضوء و پرتو بظاهر دور اندیشی شان حرکت می کنند نمونه ی کار انسانی می داند که آتشی را روشن می کند تا خود و یاران و همراهانش از پرتو نور این آتش اطراف خویش را ببینند، فضا برایشان روشن شود و اشیاء اطراف خویش را در پرتو نور آتش مشاهده نموده و پی به ماهیّت آنها برده و مثلاً راه را از چاه و طناب سیاه را از مار و آدم را از مترسک تشخیص دهند و لکن همین که این آتش شعله ور می شود و آنچه که اطراف آن است خود را آشکار می کنند و ابهام برطرف می شود، خدای بزرگ این نور را از آنان می گیرد و اجازه ی شعله ور کردن آتشی دیگر به آنها نمی دهد. و لذا یکپارچه در تاریکی باقی می مانند و خدای بزرگ آنان را در آن تاریکی ها رها می کند.
برادر و خواهر گرامی به خدای بزرگ قسم که این آیه عمقش برای ما پوشیده و جلواتش تا عصر ظهور مولا صاحب الزمان در باره ی اهل نفاق باقی.
اگر خواهی ببینی این آیه چیست به آیاتی دیگر بنگر که از ظلمات حاکم بر کفّار سخن می گوید : «وَ الّذین کفروا اولیاؤُهُمُ الطّاغوت یخرجونهم مِنَ النّور الی الظّلُمات اُولئِکَ اَصحابُ النّار هُم فیها خالِدونَ»
و کسانی که کافر شدند اولیاء آنها طاغوت است طغیانگران آنان را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می آورند. آنان همراهان آتشند ایشان در آن جاویدان.
«اَو کظلماتٍ فی بَحرِ لُجّیٍّ یغشیهُ مَوجٌ مِن فوقِهِ مَوج مِن فَوقه سحابٌ ظلماتٌ بعضها فوق بعض اِذا اخرج یدهُ لم یکد یَریها وَ مَن لَم یَجعل اللهُ لهُ نوراً فما لَهُ مِن نور» (سوره نور ۴۰)
(اعمال کفار) یا مانند تاریکی هایی در دریایی عمیق که آن را موجی پوشانیده باشد از بالای آن موجی ، از بالای آن ابری ، ظلمتهایی بعض آنها بالای بعضی، هر گاه دستش را بیرون آورد نزدیک است که آن را نبیند و هر که برایش نوری قرار نداده پس برایش هیچ نوری نیست.
در واژه و ترکیب های زیبای این کلام حضرت حقّ دقّت کن ! ببین چه ادراک می کنی؟
مَثَل یعنی نمونه کار، نمونه آوری، شبیه آوری
«الّذی استوقد ناراً» شخصی آتشی را برمی افروزد. برای چی؟ اینکه فضای اطراف آتش برای خودش و یاران و همراهانش روشن شود. دیگر چه شود؟ «اضاءَت ما حولهُ» آنچه که اطراف این نور است نور آن را روشن و واضح گرداند ساکنان در سایه ی نور آنها را ببینند یا در نگاه دیگر تفسیری «ما حولهُ» آنچه که اطراف نور است «اِضاءَه» روشنی، جلوه گری پیدا کند یعنی ماهیّت خویش را نشان دهد. اشیاء در مرأی محل دید و نگاه بینندگان قرار گیرد. پس این آتش افروزی سبب علم به اشیاء اطراف این نور آتش می شود و چیستی آنان لَمس. آیا این غیر از همین نور حسّی علوم مادّی و تجربی است که عدّه ای آنها را تنها علم مجاز برای بشر می دانند که از آن تعبیر SCIENCE یعنی علم تجربی می کنند و این جماعت چون به این علم اکتفا می کنند و به غیب عالم ایمان نمی آورند و گمان می کنند که در سایه ی این علم می توانند اشیاء را ببینند ، ناگهان خدای بزرگ در برابر آنان اموری را آشکار می کند که بطلان نظریّات بظاهر علمی خویش را لمس می کنند پس آن نور نظریه پردازی به ناگهان خاموش. چه شد؟ «ذهب الله بنورهم» خدا نور آنان را از بین برد. این آتش را خودشان روشن کردند و اسم نور و علم بر آن گذاشتند. بعداً چه پیش آمد؟ «و ترکهم فی ظلمات لا یبصرون» و آنان را در تاریکی هایی رها نمودند که هیچ نمی بینند. نه تنها نمی بینند بلکه شنوایی خویش را نیز از دست داده اند.
«صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فهُم لا یرجعون» اینان کرانند و گنگها و کوران ، پس اینان بر نمی گردند. تمامی عوامل احساس را از دست داده اند و چون گنگند دیگری را نمی توانند صدا کنند تا به کمک آنان آید.
ولی اگر اینان به نور قرآن ایمان می آوردند و در سایه ی این نور که نور خداست و ابدی است حرکت می کردند هرگز سرگردان نمی شدند و از همان آغاز گرفتار نظریه های باطل و غلط نمی شدند که گاه این بیچاره ها در حوزه ی اعتقادات دینی وارد و به نفی چیزی می پردازند که دین تأکید بر وجودش دارد از جمله تأکید بر وجود امام قائم مهدی صلوات الله علیه بحدّی که خدای بزرگ در سوره ی ذاریات اینچنین قسم می خورد پس از آنکه می فرماید: «وَ فِی السَّماء رزقکم و ما توعَدونَ» در آسمان روزی شماست و نیز آنچه را که پیوسته به آن وعده داده می شوید. یعنی هم خدا پیوسته وعده می دهد و هم رسول خدا (ص) و هم ائمّه ی هداه ابرار و هم در عصر غیبت هدایت های پی در پی و مژده های متوالی، اینچنین با ما سخن می گوید: «فوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الاَرضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ مِثلُ ما اَنَّکُم تنطِقونَ» پس قسم به پروردگار آسمان و زمین که او (یعنی آنچه که پیوسته وعده داده می شوید یعنی حضرت مهدی) حق است مثل سخن گفتن شما به کلمه ی طیّبه ی «لا اله الاّ الله». و امّا این نفاق تنها منحصر به نفاق علمی نمی شود که گاه دامن بعض از بظاهر مسلمانان را در بر می گیرد، بلکه نفاق در جلوه ی دیگر نفاق آن دسته از بظاهر مؤمنان است که نور ایمان و اسلام را برای رسیدن به بعض امیال نفسانی نور محفل خویش قرار می دهند و حاضر به دل دادن به این نور و ترک سایه سازی مصنوعی نیستند، بلکه این نور را وسیله برای کار خویش قرار می دهند و این چنین جماعتی در عصر نبی اکرم (ص) بوده اند که با مرگ رسول خدا (ص) یکپارچه نور خویش را از دست داده و قدرت درک فضیلت اهل بیت پیغمبر (ص) را ندارند تا به آن حدّ در برابر انوار دیگر می ایستند و با گستاخی –از باب ذکر نمونه- در برابر خانه ی دُخت پیامبر (ص) می ایستند و می گویند: «لتخرُجُنَّ وَ اِلاّ وَ الّذی نفسی بِیَدِهِ لاُحرِقنَّ البَیت علی مَن فیها» همه تان باید از خانه خارج شوید و الاّ قسم به آن خدائی که جانم در دست قدرت اوست هر آینه خانه را آتش می زنم بر هر که در آن است.
و وقتی که گفته می شود در خانه فاطمه و حسن و حسین هستند، گوید: ولو در خانه فاطمه و حسن و حسین باشد.
حال کسی که طرز تفکّر مرادش را دارد و عالِم آزاد اندیش نیست می تواند ببیند که در درون خانه ی وحی کیست، او کیست که صاحب این خانه در این عصر است.
« فی بُیوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفعَ وَ یُذکَرَ فیهِ اسمُهُ» این نور با این تشبیه و جلوه گیری در خانه ها نیست که خدا اجازه داده رفعت پیدا کند و در آن اسم خدا ذکر شود.
کجا می رویم ؟ آیا این صاحب خانه و صاحب نور کسی جز حضرت مهدی (عج) است. « فاَینَ تذهَبونَ اِن هُوَ اِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمین»
و الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفی محمد و اله الطاهرین
سرگردان بر ساحل معرفت عبد ذلیل غلامحسین خالقی
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی