پیشنهاد مطالعه
خانه > مقالات فارسی > مهدویت > امام قائم مهدی در آینه قرآن > امام قائم مهدی در آینه قرآن جلسه بیست و ششم

امام قائم مهدی در آینه قرآن جلسه بیست و ششم

تفسیر مهدوی آیات قرآن کریم (سوره بقره آیات ۲۱ و ۲۲)
« یا ایّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذی خلقلکم والّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون * الّذی جعل لکم الارض فراشاً والسّماء بناءً و انزل من السّماء ماءً فاخرج به من الثّمرات رزقاً لکم فلا تجعلوا للّه انداداً و انتم تعلمونَ »
آن پروردگارى که زمین را براى شما بسترى گسترده و آسمان را سقفى برافراشته قرار داد و از آسمان آبى [چون برف و باران] نازل کرد و به وسیله آن از میوه‏هاى گوناگون روزى مناسبى، براى شما پدید آورد ؛ پس براى خدا همتایانى قرار ندهید در حالى که مى‏دانید [براى خدا در آفریدن و روزى دادن ، همتایى وجود ندارد]

۱- سخن اعجاز فام حضرت سیدالشّهداء در دعای عرفه :
«فابتدعت خلقی من منیٍّ یمنی و اسکنتنی فی ظلماتٍ ثلاثٍ بین لحمٍ و دمٍ وجلدٍ»
پس نوآوری نمودی خلق مرا از منیی که ریخته می شود و مرا در تاریکی های سه گانه بین گوشتی و خونی و پوستی ساکن گردانیدی.
۲- چه بسا این حدیث شریف : « الولد للفراش » (فرزند مال بستر یا صاحب بستر است) قرینه ای بر اراده ی بستر از فراش در این آیه «الّذی جعل لکم الارض فراشاً» باشد و «بناءً» را کنایه از وقوع زوجیّت بین آسمان و زمین و یا تشبیه زمین و آسمان به زوج و زوجه همانگونه که لفظ «بناءً» به تاریخ هم سرایت نموده فی المثل گفته می شود : « عقد علی فلانه فی سنه کذا و بنی علیها فی وقت کذا » فلان زن را در سال اینچنین عقد کرد و در فلان وقت با او عروسی گرفت که فعل «بنی» کنایه از عروسی و آمیزش جنسی و شروع زندگی رسمی.
نتیجه این لقاح : « انزل من السّماء ماءً » از آسمان آبی را نازل کرد. «فاخرج به من الثّمرات» پس به آن از میوه ها بیرون آورد. وه چه زیبا توحید فاعلی، توحید ربوبی . پس ما نباید برای خدا «نِدّ» موازی در قدرت، شریک در افعال قرار دهیم.
پیوند این دو آیه با صدر سوره
در صدر سوره حضرت حق جل و علا فرمود: « ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتّقین» آن کتاب قرآن کریم هیچ شکی در آن نیست ، تمام هدایت برای متّقین است. و اینجا می فرماید: «اعبدوا ربّکم الّذی خلقکم لعلّکم تتّقون» پروردگارتان را پرستش کنید، امید است که شما تقوا را پیشه کنید.
پس شرط اوّل برای ورود در جرگه ی تقوا ،عبادت پرستش خدای یکتاست. از پرستش بتان باید خودداری شود و آنگاه شرط اوّل و اصلی تقوا تحقّق پیدا کند و خدا را تنها بنده شود اینچنین بنده با این عملش نشان دهد که اسیر در دام محسوس و مادّیات نیست – که اینها همه مخلوق اویند- والاّ کسی که اسیر در دام محسوس است طرز تفکّرش مانند گروهی از بنی اسرائیل می شود که به حضرت موسی عرضه داشتند : « اجعل لنا الهاً کما لهم الهه » (اعراف ۳۸) برای ما خدایی قرار ده همانگونه که برای آنان خدایانی است. چون آنان از ساحل دریایی عبور می کردند که اهلش دلخوش به بتهای خود بودند و آنها را پرستش می کردند.
لاکن انسانی که از حجاب محسوس گذشته و عبادت خدای بزرگ را که خالق هر چیزی است پذیرفته بناچار نظام غیب عالم را می پذیرد و می داند آنچه که از دید او غیب است بسی بیش از آن است که مشهود است. بلکه چه زیبا مرحوم استاد محمدتقی جعفری گفته بود آنچه که در عالم مستأصل است اصل و ریشه است غیب است. و در اینجا گوئیم ربط ممکن به واجب تابع یک سلسله قوانین و عللی است که خود حضرت باری جل و علا آن را ایجاد کرده و قرآن کریم و گفتار معصومین مبیّن این نظام زیبای عِلّی در عالم است. البتّه بشر به اندازه استعدادش از چنین اقیانوس ژرفی استفاده می کند و عقل بشر نیز توانسته به پاره ای از این پیوندها برسد و حتّی آن را برهانی نماید. از جمله کشف نظام نبوّت ،امامت، است. سرانجام لمس حقیقت توحید توأم با اعتقاد به نظام غیب و پذیرش نظام نبوّت و امامت و باور خیلی راحت آیات و روایات حاکی از وجود حضرت مهدی (عج) و غیبت آن وجود مقدّس تا آنگاه که خدا خواهد و اعتقاد به ضرورت ظهور حضرت و آینده ی زیبای پس از ظهور است که برخی از ضرورت های سوق دهنده و اثبات کننده ی وجود مقدس امام مهدی (ع) بدین قرار است.
۱- ضرورت اتصال نظام انسان به مبدأ باری از طریق نظام نبوّت و امامت.
۲- و اینکه انسان مهمل به خود واگذاشته شده آفریده نشده.
۳- عدل خدای بزرگ که اقتضای هم قیامت کبری را دارد و هم قیامت صغری یعنی عصر ظهور ولی عصر (عج).
۴- پوچ و پوک بودن باطل و نبودی قراری برای آن و اینکه آنچه که در عالم قرار دارد در حقیقت حق است نه باطل «للحقّ دوله و للباطل جوله»
۵- موجودات ذی شعور دیگر وجود غرائض و امیال در آن کافی برای هدایت آنهاست و لاکن انسان به جهت اشباع و گستردگی وجودش و ابعاد ناشناخته ای که دارد تا بدانجا که یونگ روانشناس مشهور ضمیر انسان را به سه بخش ضمیر خودآگاه ، ضمیر نا خودآگاه و ضمیر کاملاً مخفی می داند باید از هدایت غیبی برخوردار شود و حتّی وجود هدایت ظاهری کلامی لفظی برای انسان کافی نیست باید به اتصال به مقام ماهیت نفسش هدایت شود و گنج درونش بیرون ریخته شود یا باید در عصر پیغمبر من عندالله باشد و یا ولیّ و امام خواه ظاهراً و خواه باطن مثل گوشهایی که به شبکه ی ماهواره ای وصل اند و گرچه ماهواره را نبینند و یا اگر ببینند نشناسند. به هر حال همه ی اینها مولود شناخت و پرستش خالصانه ی خداست :
« اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک اللّهمّ عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ظللت عن دینی »
تا خدا شناخته نشود شناخت پیغمبر محال است و تا پیغمبر شناخته نشود شناخت امام و حجّت خدا محال است

مطلب پیشنهادی

انوار مولا المهدی در کلام حضرت باری-قسمت چهارم

آیه ی شریفه : الحمدلله ربِّ العالمینَ ، الرّحمنِ الرحیمِ ، مالکِ یومِ الدّینِ ستایش ...

کلمات نورانی امام زمان از آغاز تا کنون-قسمت سی و یکم

امام به سئوال حمیری پاسخ می دهد وسائل به شماره حدیث۱۸۸۱۵أحمد بن علی بن ابی ...