بخش سوم, خبرهای غیبی امام زمان برای عمه اش بی بی حکیمه (سلام الله علیها)
آنچه درکفتار پیشین دیدیم بخشی ازگفتار حضرت حکیمه بامحمدبن عبدالله طهوی راوی این خبربود و کلام این بانو ادامه پیدا می کند تا به آنجا که از پراکندگی مردم بعد از شهادت امام می رسد انگاه می فرماید:
“والله إنّی لأره صباحا ومساء وإنّه لینبئنی عمّاتسألون عنه فأخبرکم ووالله إنّی لآریدأن أسئله عن شیئ فیبدأنی به وإنّه لیرد علیّ ألأمر فیخرج الیّ منه جوابه من ساعته من غیرمسئلتی……..”
من به خدا قسم هر صبح و شب او را می بینم و همانا او مرا پیوسته خبر می دهد از انچه از او سئوال می کنید پس شما را از آن باخبر می کنم و بخدا قسم من اراده می کنم از او سئوال کنم پس خود ابتدای بسخن می کند. و همانا بر من أمر مهمّی پیش می آید پس از او جواب به من درهمان ساعت می رسد.
ودیشب به من از آمدنت پیش من خبر داد و به من دستور داد که تو را به حق خبر دهم. محمّد بن عبدالله (راوی این خبر)گفت: پس به خدا قسم حکیمه مرا از اشیائی خبر داد که بر آنها هیچکس جز خدای عزوجل ّبران مطّلع نیست پس دانستم که آن صدق وعدل ازسوی خدای عزّوجلّ است زیراخدای عز و جلّ او -یعنی إمام زمان – را مطّلع بر چیزی کرده که احدی از خلق هیچ اطّلاعی از آن ندارد.
پایگاه اطلاع رسانی استاد غلامحسین خالقی